شمه ای از زندگی شهیدان

۳ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «شهادت تیمسار بابایی» ثبت شده است

سربند یا فاطمه زهرا

💐 همراه نیروهای عراقی مشغول جستجو بودیم. فرمانده این نیروها دستور داده بود در ظرفی که ایرانی ها آب می خورند، 💐 💐 💐 حق آب خوردن ندارند. هم کلام شدن با ایرانی ها خشم این افسر را در پی داشت. 💐 💐

💐 روزی همین افسر به من التماس می کرد که : «تو را به خدا این سربند را به من امانت بده. من همسرم بیماره، به 💐 💐 💐 عنوان تبرک ببرم. براتون بر می گردونم.» روی سربند نوشته شده بود: «یا فاطمه الزهرا» سربند را داخل یک نایلون 💐 💐 💐 گذاشتم و تحویلش دادم. اول بوسید و به چشمانش مالید. بعد از چند روز برگرداند. باز هم بوسید و به سینه و سرش  💐 💐 کشیدو تحویل مان داد. از آن به بعد، سفره غذای عراقی ها با ما یکی شد. 💐 💐

💐 سر سفره دعا می کردیم، دعا را هم این افسر عراقی می خواند: «الهم الرزقنا توفیق الشهاده فی سبیلک.» 💐 💐

💐 💐 💐 💐 💐 💐 💐


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
حلما بیاتی

بردباری، جانباز شهید ابراهیم مهران راد

🌸 جانباز شهید ابراهیم مهران راد 🌸

🌸 🌸 🌸 🌸

سرتیپ پانزده سال بود که طعم غذا را نچشیده بود ، به مهمانی نرفته بود ، حتی نمیتوانست دردش را درست بیان کند ، تنها تفریحش این بود که با همسرش سوار آمبولانس شود و برای ویزیت و معالجه به بیمارستان برود ...
در نهایت
پس از تحمل درد و رنج بی حساب در اسفند ماه سال نود ، بال شهادت خود را گشود و به لقا الله شتافت ..

🌸 🌸 🌸 🌸

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
حلما بیاتی

دیدار با روح شهید بابایی در مکه

🌾 🌾 دیدار در عرفان 🌾 🌾

🌾 🌾 🌾 🌾 🌾 🌾 🌾
 

سال 1366 که به مکه مشرف شدم ، عضو کاروانی بودم که قرار بود شهید بابایی هم با آن کاروان اعزام شود. ولی ایشان نیامدند و شنیدم که به همسرشان گفته بودند: بودن من در جبهه ثوابش از حج بیشتر است .

در صحرای عرفات وقتی روحانی کاروان مشغول خواندن دعای روز عرفه بود و حجاج می گریستند من یک لحظه نگاهم به گوشه سمت راست چادر محل استقرارمان افتاد . ناگهان شهید بابایی را دیدم که با لباس احرام در حال گریستن است.

از خود پرسیدم که ایشان کی تشریف آوردند؟ کی مُحرم شده و خودشان را به عرفات رسانده اند. در این فکر بودم که نکند اشتباه کرده باشم. خواستم مطمئن شوم. دوباره نگاهم را به همان گوشه چادر انداختم تاایشان را ببینم. ولی این بار جای او را خالی دیدم.

این موضوع را به هیچ کس نگفتم چون می پنداشتم که اشتباه کرده ام .

وقتی مناسک در عرفات و منا تمام شد و به مکه برگشتیم، از شهادت تیمسار بابایی باخبر شدم در روز سوم شهادت ایشان در کاروان ما مجلس بزرگداشتی برپا شد و در آنجا از زبان روحانی کاروان شنیدم که غیر از من تیمسار دادپی هم بابایی را در مکه دیده بود. همه دریافتیم که رتبه و مقام شهید بابایی باعث شده بود تا خداوند فرشته ای را به شکل آن شهید مامور کند تا به نیابت از او مناسک حج را به جا آورد.

«راوی: سرهنگ عبدالمجید طیب »


🌾 🌾 🌾 🌾 🌾 🌾

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
حلما بیاتی