🍂 همسر شهید میثمی 🍂
🍂 🍂 🍂 🍂

🍂 بعد از نماز صبح، زیارت حضرت زهرا علیهاالسلام خواند، پرسیدم: مگر شهادت حضرت زهراست؟ گفت: نزدیکه! وقتی خواست برود، پسرم حسین (که کوچک بود) 🍂 گریه کرد. بردش بیرون، چیزی برایش خرید و آرامش کرد، گریه ام گرفت، گفتم: تا کی ما باید این وضع را داشته باشیم؟ گفت: تا حالا صبر کرده ای، باز هم صبر کن، 🍂 درست می شه! حضرت زهرا علیهاالسلام را خیلی دوست داشت، اش را هم دوست داشت، روضه او را که می خواندند، به سومین زهرا علیهاالسلام که می 🍂 رسید، دیگر نمی توانست ادامه دهد.ترکش که خورد و بردنش بیمارستان، زنده ماند تا روز شهادت حضرت زهرا علیهاالسلام و در روز شهادت مادرش به شهادت 🍂 رسید.

🍂 🍂 🍂 🍂