☘️سه ساله و سه شهید ☘️

☘️ ☘️ ☘️ ☘️ ☘️ ☘️ ☘️ ☘️

آن روز با رمز «یا حضرت رقیه (سلام الله علیها)» به راه افتادیم. خیلی عجیب بود، ماشین، کنار یک خرابه خاموش شد. به آقا جعفر گفتم: «رمز یا رقیه است و این هم خرابه، حتما شهید پیدا می کنیم»

کنار جاده دو شهید پیدا شد و من هم روضه خرابه شام خواندم. گفتم یک شهید دیگر هست، باید پیدا شود. خیلی گشتم، اثری نبود. خبر رسید که دو پیکر دیگر نیز پیدا شد. به راه افتادیم. وقتی پیکرها را دیدیم، یکی از آنها جسد یک عراقی بود. به آقا جعفر گفتم: «رمز، دختر سه ساله، محل کشف، کنار خرابه، تعداد شهید، سه تا به تعداد سن حضرت رقیه.»


☘️ ☘️ ☘️ ☘️ ☘️ ☘️ ☘️ ☘️